پارت چهارده

زمان ارسال : ۳۰۹ روز پیش

فصل 9

صبح که از خواب بیدار شدم ندا هنوز در اتاق طناز بود. حتماً طناز هم فهمیده بود که رابطه مادرش با پدرم سرد شده. آماده شدم و سر کار رفتم. همین که به اداره رسیدم، کسی دستم را گرفت و به سویی کشاند. کمی ترسیدم و به جانب شخصی که دستم را گرفته بو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید